در شهری کوچک گم شدهام
داستانهای فارسی - قرن 14
کتابفروشی همیشه محلی امن برای دختران جوان است. آن روز هنگامی که از در کتابفروشی خارج میشد، پسر جوان ناخواسته با او برخورد میکند و وسایلش روی زمین میریزد، دختر جوان و پسر که در گفتوگویی کوتاه متوجه وجه اشتراکشان یعنی زبان فرانسه میشوند پس از آن اتفاق بیشتر یکدیگر را میبینند؛ دختر عاشق پسر شده است اما پس از مدتی پسر به دختر اطلاع میدهد که قصد دارد به کانادا برود؛ دختر که گویا منتظر این اتفاق بود شرایط سفر را به فرانسه فراهم میکند و... .