ریشهشناسی نمادهای باستانی (رمزگشایی شعر شاعران پارسی: اخوان ثالث، ابتهاج و...)
هرگاه به مطالعة باورهای دینی و اساطیری انسانهای بدوی بپردازیم، با انبوهی از نمادها که هرکدام معرف بخشی از عقاید آنان در مورد طبیعت، زندگی و مرگ بوده است، برمیخوریم. از دیدگاه انسان بدوی، جهان پر از نیروهای مرموزی است که پدیدهها و حوادث، مظهری از آن نیروها هستند. کتاب حاضر دربرگیرندة نمادهای طبیعی یا حقیقی است که به مرور زمان و به صورت ناخودآگاه، از سوی انسانهای اولیه به صورت نمادین در زبان به کار رفتهاند و کمکم معنی هنری آنها در کنار معنی قاموسیشان در ذهن کاربران زبان ماندگار شده است. نویسنده در کتاب حاضر فقط به بررسی نمادهایی پرداخته است که در متنهای آیینی ایران کهن، دارای ریشههای فرهنگی، دینی و آیینی هستند. وی نخست در بخش یکم در گفتاری کوتاه زمینههای مکانی درمانی ایجاد چنین نمادهایی را در فرهنگ ایرانی روشن ساخته و در بخش دوم و سوم نشان داده است که ایرانیانی که خورشید و آتش و شب و زمستان را در برابر یکدیگر میدیدند در چه سرزمینی میزیسته و زایش و زندگی در چنان سرزمینی چگونه در ساختن دیدگاه آنها موثر بوده است. در بخش چهارم به دیو به عنوان نماد حکومتکنندگان ستمگر و رابطة آن با دروغ پرداخته شده است و بخشهای پنجم و ششم و هفتم به ترتیب به باورهای آیینی، نمادشناسی رنگهای سپید و سیاه و نمادشناسی جانورانی چون خروس، سگ و گرگ، وزغ، بوم و خفاش اختصاص دارد.