مدرسه خرها
«استمپر» مدرسة خرها را دوست نداشت. او زنگ ناهار و تفریح را دوست داشت، اما از تمرین کلهشقی خوشش نمیآمد. او به معلمش گفته بود که از زنگ کلهشقی که شامل اخم کردن، زل زدن و فشار دندانها روی هم است خوشش نمیآید، اما معلم او را خری بیعرضه میدانست. تا این که یک روز استمپر تواناییهای خود را به معلم و همکلاسیهایش ثابت کرد و به آنها آموخت بعضی وقتها خوب است که متفاوت بود و برخی از درسها را جایگزین کلهشقی کرد. معلم از آن به بعد به جای زنگهای کلهشقی، درسهایی مانند کوزهگری، نقاشی و گلآرایی را به آنها یاد داد. این داستان تخیلی برای کودکان گروه سنی «الف» و «ب» تهیه شده است.