من صندلی خالی نسترن هستم
مهدویت - انتظار - داستان / داستانهای فارسی - قرن 14 / شهیدان - ایران - داستان
من صندلی هستم. وسیلهای که نشستن انسانها را راحت میکنم. معمولاً از یک صفحه و چهار تا پایه تشکیل میشوم. پشتی برای تکیه دادن هم دارم. ابتداییترین نوع من سنگی است که بشود روی آن نشست. تنه بریده شدهی درخت میتواند نقش من را بازی کند. مشهورترین نوعم، جنس چوبی من است. وقتی کسی روی من مینشیند، سعی میکنم که به او راحتی و آرامش بدهم. از توی خانهها گرفته تا داخل اتومبیل هواپیما و خیلی جاهای دیگر حضور دارم. اسمم هرچه باشد، فرقی نمیکند. مهم این است که کارم را انجام میدهم. مبل، تخت، کرسی، چهارپایه یا اسمهای دیگر، همه به من اشاره دارند. نشستن روی من فقط باعث احساس راحتی همراه نیست؛ گاهی هم احساس مسئولیت میآورم.