زن و شوهری با قامت متوسط
نمایشنامه فارسی - قرن 14
یک زن و شوهر از زندگی خسته شده بودند. یک روز تصمیم میگیرند با هم و در یک زمان، دست به خودکشی بزنند؛ بنابراین بالای بلندترین برج شهرشان میروند تا کار را تمام کنند. مرد میگوید من از یک تا سه میشمارم بعدش هر دو با هم از این بالا میپریم پایین. زن قبول میکند و شروع میکند به شمارش. یک، دو، سه، زن میپرد پایین اما مرد از جایش تکان نمیخورد و سقوط زن را نگاه میکند که یک مرتبه، در عین ناباوری، میبیند که چتر زن باز شده و او صحیح و سالم به زمین مینشیند. سؤال این است که خائنترین آنها چه کسی بوده؟ زن یا مرد؟