نجیبزاده
«سارا» در آخرین روزهای ماه فروردین در طالقان به دنیا آمد. تفسیرهایی که تمام مردم آن روز از این نوزاد داشتند، هنوز باقی مانده از وعدۀ زنی مومنه در سالها پیش به نام صنم خاتون بود. به نظر مردم، سارا همان دختر افسانۀ بهشت بود؛ دختری که میبایست هفت رمز رسیدن به بهشت موعود را مییافت. در سراسر منطقۀ طالقان نظریههای گوناگونی دربارۀ تولد سارا و مهرۀ هفتپر حکاکی شده بر کف دست راست او، که به صورت طبیعی در آن قرار داده شده بود، وجود داشت. عدۀ بسیاری عقیده داشتند این علامت، نشانۀ هفت امر پیر فرزانه در سالها قبل است که نجیبزادهای باید با یافتن هفت رمز آن به بهشت دست یابد. سارا در زندگی خود مردمی را میدید که به پوچی میرسیدند. اما او بر خلاف آنان، ضمن قبول تقدیرات الهی به حرکت خود ادامه میداد. او با علم به عظمت خدا و از طریق ارتباط با مقدسات و تحصیلات عالیه در جستوجوی معماهای ذهن بشر بود تا بتواند به دیگران نشان دهد که اموری چون زندگی ابدی، مرگ و بهشت حقایق بدیهی و واقعی هستند.