خاطرات یک قاتل (رمان در 24 بخش)
((خاطرات یک قاتل)) داستانی است که راوی در بخش دوم، خاطرات خود را چنین باز میگوید :زیر نور آبی چراغ خواب، در هالهای از دود تریاک، آرام خوابیده بود .چاقوی اول را روی شاهرگش کشیدم .خون، فواره زد .زوزه کشید .چشمهایش را باز کرد .خر خر کرد ....