سایه تنهائی
داستانهای فارسی - قرن 14
«آرام»، دختر جوانی است که به تنهایی زندگی میکند و پدر و مادرش در اروپا به سر میبرند. یک روز حادثهای تلخ برای آرام رخ میدهد و پسری به نام «محمد» او را به بیمارستان میرساند. آرام دلباخته محمد میشود غافل از اینکه محمد برادر دوست او «امین» است. پس از مرخص شدن از بیمارستان به خواست امین، آرام به خانه آنها میرود و متوجه میشود که محمد برادر بزرگتر امین است. این در حالی است که امین هم دل به آرام داده و قصد دارد با او ازدواج کند و ...