اردک چشمآبی (داستان همراه با رنگآمیزی)
داستانهای حیوانات / رنگآمیزی برای کودکان
روزی روزگاری در برکهای در داخل یک جنگل، گروهی از ماهیها و اردکها زندگی میکردند. در میان اردکها، اردکی بود که با دیگران کمی فرق داشت؛ چشمهای این اردک آبی بود و به همین دلیل او خود را از دیگران بالاتر و زیباتر و رئیس همه میدانست و به همه دستور میداد. تا این که طی حوادثی اردک چشم آبی به این نکته پی برد که نباید به زیبایی و چیزهای ظاهری فکر کند. حیوانات دیگر نیز دریافتند که خالق یکتا هریک از حیوانات را با ظاهری مخصوص خلق کرده که هریک در جای خود زیباییها و تواناییهای خاص خود را دارد. آنها همچنین دریافتند که فقط خالق یکتا همیشه جاوید و باقی است.