دلسپرده
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب، روایتگر ماجرای دختری جوان به نام «عسل» است که ماجرای خود را از روز ورود پسرعمه عزیزش «میلاد» به ایران آغاز میکند، کسی که او را همچون برادری بزرگتر دوست دارد. میلاد با حضور پرانرژی خود و با شوخیهای گرمش روزهای شادی را برای خانواده رقم میزند و حس حامی و تکیهگاهی را که عسل همیشه در پی آن بوده به او میبخشد. همه چیز ساده و صمیمی پیش میرود تا جایی که عسل متوجه میشود میلاد با نیت و برنامه قبلی به ایران آمده و سفرش سفری ساده برای تجدید دیدار با آنها نبوده است! این در حالی است که بعد از سفر کوتاه میلاد به جنوب برای دیدن مادربزرگش، اتفاقی ناخوشایند در رابطه سرد مادر و پدر عسل به وقوع میپیوندد، ماجرایی که باعث می شود عسل نسبت به گذشته مادرش کنجکاو شود و از او بخواهد علت ازدواجش با چنین مردی را شرح دهد. به دنبال کشف چرایی همین رابطه است که به داستان «شیرین» وارد می شویم زنی که اکنون مادر عسل است... .