نخودی به دیدن پدرش میرود
داستانهای تخیلی / داستانهای کودکان و نوجوانان
کتاب مصور حاضر، داستانی تخیلی است که با زبانی ساده و روان، برای گروه سنی (ب) نگاشته شده است. در داستان میخوانیم: «پیرزن و پیرمرد مهربانی بودند که سالهای سال فرزندی نداشتند. تا اینکه خدا به آنها یک پسر کوچک داد، پسری که اندازه یک نخود بود. پیرزن اسم پسرش را «نخودی» گذاشت. «نخودی» صبح همان روزی که به دنیا آمد، نشست و بهاندازه یک آدم بزرگ آش خورد. بعد از مادرش خواست که قابلمه آش «بابا مهربان» را حاضر کند تا برایش به مزرعه ببرد. «ننه نخودی» به او گفت که قابلمه آش بزرگ است و او نمیتواند بلند کند، باید خودش ببرد. «ننه نخودی» قابلمه آش را آماده کرد، اما هنوز داشت چادرش را به کمرش میبست تا برای بردن آش آماده شود که «نخودی» قابلمه آش را برداشت و راه افتاد».