قلی و عید نوروز
شعر کودکان و نوجوانان / نوروز - شعر
عید نوروز نزدیک است و «قلی» بیتاب شده است. خانه غرق در نشاط است؛ مادر خانهتکانی کرده و بیبی به سبزههایش آب میدهد. هنگام غروب پدر از راه میرسد و همگی را برای خرید لباسهای نو به بازار میبرد. وقتی خرید عید تمام میشود قلی به حمام میرود. شب هنگام او بیتاب رسیدن فصل بهار است. صبح قلی از خواب برمیخیزد و سفرة هفتسین را میبیند. او هنگام تحویل سال از شادی در پوست خود نمیگنجد. این داستان در قالب شعر به چاپ رسیده است.