نمایشنامه شبهای آرینیون
این نمایشنامه داستان استاد عروسکگردانی است که همراه مشهورترین عروسک خویش یعنی "مبارک" و دیگر بازیچههایش، راهی دیار فرنگ شده تا نمایشی اجرا کند. با گم شدن "سوتک" استاد، عروسکها جان گرفته و مبارک، که مدتهاست در آروزی چنین فرصتی است، دست "طیاره" را گرفته و از وی میخواهد که با یکدیگر بگریزند. طیاره با وجو علاقه به مبارک دو دل بوده و در تصمیمگیری قاطع نیست. سرانجام استاد، سوتک خود را یافته با دمیدن در آن، دوباره نخ عروسکها را به دست گرفته و همه را مطیع خویش میکند. با این وجود، مبارک با سرسختی، ایستاده و حاضر به تسلیم نمیشود. استاد از نیروی استادی و مهارت خویش استفاده کرده و با اعلام پایان نمایش، مبارک را نیز تسلیم و مطیع خویش میکند. مجموعه حاضر علاوه بر متن نمایشنامه، دربردارنده چند نقد و نظر در باب آن است.