چالار به تعطیلات میرود
تعطیلات تفریحی - داستان / داستانهای کودکان و نوجوانان
«چالار»، از اینکه قرار بود با پدر، مادر و دوستش «پلین» و مادر او به تعطیلات بروند، خیلی خوشحال بود. قرار بود همگی به مزرعه آقای «ارکان» بروند. «فیرات» برادر چالار، برای تعطیلات با آنها به مزرعه نرفت و قرار شد خرگوش چالار را به خانه پدربزرگ ببرد تا در نبود آنها پدربزرگ از آن مراقبت کند، وقتی... .