افسانههای آنور آب
افسانهها و قصهها
کتاب مصور حاضر، جلد سیزدهم از «افسانههای مردم دنیا» و مشتمل بر داستانهایی است که با زبانی ساده و روان نگاشته شدهاند. افسانههای این کتاب روایتی تازه از افسانههای ملتهای دیگر است. زبان روان و گاه شوخ و بازیگوش راوی به این افسانهها حال و هوایی تازه داده و آنها را برای مخاطب خواندنیتر کرده است. در داستان «گرگ و هفت بزغاله» از این کتاب میخوانیم: «بزی بود، هفت بزغاله داشت. بزغالههایش را خیلی دوست داشت. همیشه نگران بود که گرگ آنها را بخورد».