طلسم دهکده
افسانههای عامه
در روزگاران قدیم، در یکی از دهکدههای دورافتاده، جادوگران زشتکار و تندخویی بودند که به مردم دهکده ستم میکردند. ریشسفیدان و پیشگویان میگفتند که در آینده پسری از این دهکده به دنیا میآید و جادوی جادوگران را باطل میکند. مردم دهکده این پیشگوییها را باور داشتند و جادوگران، خبرچینان و جاسوسان را گماشته بودند تا اگر نوزاد پسری به دنیا آمد، آنها را خبردار کنند. روزی یکی از زنان دهکده در غاری فرزند پسری به دنیا آورد و نام او را «رستم» نهاد. او دور از چشم مردم و خبرچینان دهکده فرزند خود را در غار بزرگ کرد و رستم را نزد پیرمرد، دنیادیدهای فرستاد تا علوم و فنون زمانه و مهارت رزمی را یاد بگیرد. رستم نزد پیرمرد دانا و توانا شد و به جنگ با جادوگران و شکستن طلسم دهکده رفت. این کتاب برای کودکان گروه سنی «ب» و «ج» به نگارش درآمده است.