شکرخند (لطیفههای شیرین)
کتاب مشتمل بر فکاهیها، لطیفهها و حکایات طنزآمیز است که اینک نمونهای از آن درج میگردد" :روزی نرون، امپراتور خونخوار، احساس کرد زمین زیر پایش میلرزد .به همین دلیل نگران شد .در همین موقع به او خبر دادند که زلزله شدیدی روی داده و نصف شهر رم خراب شده است .نرون با خوشحالی گفت :راست میگویید؟ خیالم راحت شد .فکر کردم مباد سرگیجه گرفته باشم ."