تراژدی رودکی
در نمایشنامة «تراژدی رودکی»، رودکی در بیابانی چنگ در دست رو به بخارا ایستاده و با صدای خوش میخواند. در این حال صدای آواز زنی از دور به گوش میرسد. این زن رابعه است. رودکی در گفتوگو با رابعه خاطرنشان میسازد که با دیدن کاروانی که زنی زیبا با نام «سلمی» در آن بوده به سلمی دل باخته و اکنون در جستوجوی اوست. رابعه نیز از عشق خود به بکتاش سخن میگوید. در پایان نمایش، رودکی که اینک به روزگار پیری رسیده و بیناییاش را از دست داده، موفق به یافتن سلمی میشود. او اینک به وسیلة نوح پسر امیر نصر ـ حاکم بخارا ـ تبعید شده است. نمایشنامههای مجموعة حاضر به مناسبت برگزاری بیست و ششمین جشنوراة بینالمللی تئاتر فجر نگاشته شده و عناوین آنها عبارت است از: تراژدی رودکی؛ ستارههای دارچینی؛ و بازیسازان اندرونش.