هنرهای نیکولا کوچولو
داستانهای کودکان (فرانسه) - قرن 20م. / داستانهای کوتاه / داستانهای تربیتی
آقای بلدور همسایه و دوست بابای نیکولا است. آنها همیشه با هم شوخی و مسخرهبازی میکنند، اما این بار عصبانی میشوند و مدتی با هم قهر میکنند. آخرین قهر آنها به این علت بود که بابای نیکولا قوطی خالی نخودسبز را محض شوخی به حیاط آقای بلدور پرت کرده بود، آقای بلدور با گفتن این که حیاطش آشغالدانی نیست چند هفته با هم قهر کردند. در موقع قهر آقایان، خانمهای آنها دست به کار میشوند و اسباب آشتیکنان را مهیا میکنند. آقا و خانم بلدور برای صرف قهوه به خانة آنها میآیند و برای آشتیکنان یک جعبه شکلات میآورند، اما جعبة شکلات اسباب دعوای خانودگی پدر و مادر و نیکولا میشود که بابای نیکولا جعبة شکلات را برای پایان دادن جرو بحث به حیاط آقای بلدور پرت میکند. اوضاع خانوادگی نیکولا بهتر میشود و این در حالیست که آقای بلدور و بابای نیکولا دوباره با هم قهر میکنند. در این مجموعه داستانهایی به نامهای شورش، دندانپزشک پازل، حوض، گاوبازی و... نیز میخوانیم.