آبانماه هشتاد
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر، داستانی فارسی است که با زبانی ساده و بیان جزئیات لازم نگاشته شده است. داستان با پرداخت مناسب شخصیتها و توصیف عمیقترین احساسات و افکار آنها و همچنین با بیان دقیق جزئیات صحنهها، نگاشته شده و خواننده را با خود همراه میکند. در داستان میخوانیم: «ساحل خلوت بود، دریا موج میخورد، آفتاب ملایم میتابید، باد از سمت دریا میوزید و نفس پاییز همهجا پهن بود. نرسیده به ساختمان امیریه تلفن دستیاش زنگ خورد. خودش را روی صندلی جابهجا کرد، گوشی را از جیب شلوارش بیرون کشید، «سیاوش» بود».