نمایشنامه شب جمعه تا جمعه شب
«مشقربان» حدود بیست سال پیش به همراه همسرش در خانة آقای «خوشاب» زندگی میکرد. آقای خوشاب در آن زمان مقداری پول برای خرید باغی به آنها داده بود. در آن باغ چشمهای آب معدنی قرار داشت که موجب ثروتمند شدن مشقربان شده بود. اکنون مشقربان با اعتماد به آقای خوشاب، پسر سادهدل خود را با مقدار زیادی پول نزد او میفرستد تا پسرش را سروسامان دهد. دراین میان «پروانه»، همسر خوشاب نقشهای برای ربودن پول «جناب» پسرمشقربان را میکشد، اما ناکام میماند و در پی ماجراهایی جناب به سروسامانی میرسد که زبانزد عام و خاص میگردد. این داستان به صورت نمایشنامة کمدی به تصویر کشیده شده است.