خوششانس، یا، هوشمند
این کتاب در خصوص کارآفرینی و شیوهی موفقیت در کسب و کار نگاشته شده است. بر این اساس نگارنده ابتدا از تفاوت شانس و هوش و تاثیر هریک بر روی موفقیت سرمایهگذاران و مدیران شرکتها یاد کرده تصریح میکند: "دشمن شمارهی یک سرمایهگذاران و موسسانی که تازه استارت شرکتی را زدهاند این است که خوششناس بودن را با هوشمند بودن اشتباه میگیرند". وی در ادامه تفاوت شانس حرفهای و شغلی را بازگو میکند. برای نمونه شانس شغلی را میتوان خلق کرد، اما در شانس عادی چنین امری منتفی است. همچنین در قبال شانس عادی (مثلا پیدا کردن پول در خیابان) هیچ اعتباری نمیتوان کسب کرد، اما در شانس شغلی چرا. وی همچنین از دو نکته که هر سرمایهگذار باید آن را رعایت کند یاد میکند؛ اول آن که سرمایهگذار باید محیطی ایجاد کند که هوشمندان، امکان اجتماع در آن را داشته باشند و دوم آن که خود آنقدر هوشمند باشد که از سر راه بخت و اقبال، خود را کنار نکشد و بگذارد اتفاقی که قرار است بیفتد، به خوبی و خوشی روی بدهد. برخی از عناوین کتاب بدینقرار است: کارآفرینان و سرمایهگذاران و بنیانگذاران شرکتها ساخته نمیشوند بلکه زاده میشوند، تمرین ایمان کور (علاقهی وافر به کار به خصوص در شروع)، نه گفتن را یاد بگیرید، برای ناتوان شدن هم آمادگی داشته باشید، مطبوعات را باور نکنید: نخوانید بهتر است، همواره به فروش تولیدات خود بیندیشید، و بدانید که چه چیزهایی را نمیدانید.