سبد سفارش شما خالی است!

داستان کتاب حاضر، با موضوع جنگ ایران و عراق (1359-1367)، خاطرات نوجوانی به نام «حبیب» است که در همدان در دوره جنگ تحمیلی و در سال 63 نزد «عزیز» و «حاجی» زندگی می‌کند. دایی‌اش «هادی» مفقود شده است و دایی دیگرش «مصطفی» با جست جوی فراوان در جبهه‌ها و گردان‌ها سعی می‌کند از وی خبری بیابد. در این میان، کومله‌ها با فریب و گرفتن پول از «حاجی» سعی می‌کنند اخبار دروغی به حاجی تحویل دهند و «مصطفی» نیز در پی جست جو در می‌یابد که «هادی» وسیلة معامله‌ای بین کومله‌ها و صدام شده و جنازه‌اش زیر یک پل، هنگام عملیات یخ زده است. داغ از دست دادن «هادی» با آوار خانه بر اثر بمباران یکی شده و صحنه‌های غم‌انگیزی را برای «حبیب» و اطرافیان به وجود می‌آورد.