طلوع خورشید
خمینی، روحالله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279- 1368 - داستان / داستانهای کوتاه فارسی - قرن 14 - مجموعهها
آن شب هوا ابری بود و این موضوع "اکبر" را ناراحت میکرد. او دلش میخواست در چنان روز مهمی، هوا صاف باشد. اکبر بعد از خوردن شام به مسجد محل رفت و در آنجا با مسئول مسجد دربارۀ برنامههای فردا صحبت کرد. صبح، هوا آفتابی شد، اکبر به همراه دیگر افراد گرد آمده در مسجد سوار کامیونی شده و به سوی میدان آزادی حرکت کرد. مردم زیادی در آنجا مستقر شده و دست در دست هم داده بودند. ناگهان اکبر صدایی شنید: "امام آمد". او سربلند کرد و تنها یک لحظه چهرۀ امام را دید. در تمام راه بازگشت، تنها چهرۀ امام در ذهن اکبر باقی مانده بود. "طلوع خورشید" یکی از داستانهای کوتاه عرضه شده در مجموعۀ حاضر است. داستانهای دیگر عبارتاند از: آن روز خوب؛ کار جدید پدربزرگ؛ امام میآید؛ و ای گل، کاش من جای تو بودم.