آواز دیوها
داستانهای فرانسه - قرن 20م.
کتاب مصوّر حاضر از داستانهای فرانسه ـ قرن بیستم- است. در داستان چنین آمده است: در روزگاران دور، دهقان فقیری زندگی میکرد که هر جا میرفت فقر و نداری همراه او بود. با این حال ازدواج کرد و صاحب پسری شد. در روز تولد فرزندش، سوگند یاد کرد که فقرش را برای پسرش به ارث نگذارد. او چند سال در اندیشة این بود که در مزرعة دیوها کشاورزی کند، امّا میدانست که دیوها دوست ندارند کسی قدم به مزرعة آنها بگذارد و هر وقت کسی چنین کاری میکرد، دیوها او را به جیرجیرک، ملخ و قورباغه تبدیل میکردند. سرانجام دهقان فقیر به حرف دلش گوش کرد و وارد مزرعه شد. با کندن اولین علف هرز دچار حوادث باور نکردنی شد و خود و خانوادهاش را برای همیشه از زندگی ساقط کرد.