مباحثی پیرامون شعر فارسی معاصر در نیمه اول قرن بیستم
ادبیات فارسی معاصر (یعنی از آغاز عصر مشروطه به بعد) دچار تحولات فراوان و گستردهای شده و در ابعاد گوناگون، جلوههای تازهای یافته است، تا آنجا که باید گفت هیچ قرن یا دورهای را در این ادب هزار و صدساله نمیتوان یافت که تحولاتش تا این اندازه متنوع و چشمگیر باشد. در این دوره است که گسترش عمومی سواد و علم، فراوانی کتاب و انتشار روزنامهها، آشنایی با دنیای خارج، شناخت سیاست و دخالت در امور مربوط به کشور، و عواملی از این قبیل منجر به هشیاری و آگاهی مردم شده، وظیفهی شاعران و نویسندگان را به عنوان قشر شعوربخش و معرفتافزای، دوچندان میکند و آنها را به سوی مطالب مهم و حیاتی اجتماع سوق میدهد. نویسندهی کتاب پیش رو به معرفی و بررسی ابعاد گستردهی این بخش از میراث ادبی ایرانزمین پرداخته است. وی نخست مقدمهای مختصر در باب اوضاع سیاسی ـ اجتماعی ایران در عصر حاضر عرضه و سپس در فصل اول کتاب به تفصیل، مسائل سیاسی این دوره و نقش و نظر شاعران را در باب این مسائل با نمونههایی از شعر آنها مطرح میکند. در فصل دوم حوادث اجتماعی این دوران، نظیر دادخواهی برای طبقهی کارگر، ظلم و ستمهای اجتماعی، تلاش برای ترویج علم و عمل، آزادی زنان و حضور آنان در شئون اجتماعی، همراه نمونههای شعری عرضه شده است. فصل سوم کتاب در زمینهی مسائل ادبی محض است. در این فصل ابتدا به منظومهسرایی در این دوره پرداخته شده، و یک منظومه از ملکالشعرای بهار (کارنامهی زندان) به منزلهی اثری تقلیدی از قدما و یک منظومه از ایرجمیرزا (زهره و منوچهر) به منزلهی یک اثر بدیع و نوآورانه عرضه شده است. سپس این دو منظومه به اجمال نقد و بررسی و آنگاه با یکدیگر مقایسه شده است. در پی آن بحث کلمات اروپایی دخیل در شعر این دوره و مناقشات مربوط به آن مطرح و در نهایت شعر زنان شاعر و محتوای آن به بحث گذاشته شده است.