شخصیتپردازی و زاویه دید در داستان
نویسنده باید از چه زاویۀ دیدی برای روایت داستان استفاده کند؟ در پاسخ به این سئوال باید گفت که هیچ زاویۀ دیدی بهتر از سایر زاویۀ دیدها نیست. نویسندگان درجۀ یک همۀ دیدگاهها را به کار بردهاند تا داستانهای شگفتانگیز بگویند. اما این که کدامیک را انتخاب کنید هنوز بسیار مهم است. روایتهای اول شخص و دانای کل طبیعتا نمایشیتر از سوم شخص محدود هستند، زیرا در زاویۀ دید اخیر، خوانندگان به راوی توجه بیشتری میکنند. اگر هدف شما این است که خوانندگان با شخصیت اصلی شما درگیری عاطفی پیدا کنند و باور آنها از داستان کمترین آسیب را ببیند، در این صورت، راوی سومشخص محدود بهترین انتخاب شماست. اگر طنز مینویسید، روایت اولشخص یا دانای کل در ایجاد فاصلۀ کمیک برایتان مفید خواهد بود. اگر خواهان ایجاز هستید و میخواهید به دورههای زمانی و مکانی یا شخصیتهای زیاد بپردازید شاید راوی دانای کل بهترین انتخاب باشد. اگر به دنبال حس حقیقتجویی هستید، که حاصل گزارش یک شاهد عینی باشد، اول شخص معمولا کمتر داستان و بیشتر واقعی به نظر میرسد. اگر به توانایی خود به عنوان نویسنده اطمینان ندارید و در عین حال به قدرت داستان کاملا مطمئن هستید، روایت سوم شخص محدود، سبک نگارش منظم و بیپیرایهای را برایتان فراهم میکند؛ قصهای ساده به زبانی ساده سومین شماره از مجموعۀ کارگاه داستان به تشریح دو مورد از عناصر داستان یعنی شخصیتپردازی و زاویۀ دید اختصاص یافته است. شخصیت، چه چیز یک شخصیت، داستانی را خوب جلوه میدهد؟ شخصیتها از کجا میآیند؟ چه احساسی باید نسبت به شخصیتها داشته باشیم؟ تفاوت قهرمان داستان و آدم معمولی، تحول در شخصیت، لحن شخصیت، و انواع روایت پارهای از مطالب کتاب هستند.