دختر پالتو قرمز
داستانهای انگلیسی - قرن 21م.
کتاب حاضر، داستانی است که در آن کارمل در یک فستیوال محلی مادرش را گم میکند. مردی پیدایش میکند و به او میگوید پدربزرگش است. مرد به او میگوید مادرش تصادف کرده است و کارمل باید برای مدتی پیش او بماند. همچنان که روزهای باهم بودنشان بدل به هفتهها میشوند، کارمل هشتساله درمییابد که مرد باور دارد دختر از توانایی خارقالعادهای برخوردار است. همچنان که مادر نومیدانه در جستجوی دخترش است، کارمل رهسپار سفری شگفتانگیز میشود؛ سفری که او را با پرسشهایی رودررو میکند؛ او کیست و سرنوشتش چه خواهد بود.