دلاوران دشت شقایق
داستانهای فارسی - قرن 14
اواخر حکومت قاجار با بی نظمی و هرج و مرج در کشور همراه بود، رضاخان از این موقعیت بهترین استفاده را کرد و با هرگونه مخالفتی به شدت برخورد کرد و جنبشها را سرکوب نمود. آشوب ها و درگیریها، مردم را مستأصل کرده بود، آنها در پی آرامش بودند. دستههای آشوبگر با حمایت بعضی از خوانین که در پی تصاحب و بسط مناطق تحت نفوذ خود بودند، گاه و بی گاه به روستاها حمله کرده و به قتل و غارت میپرداختند. از سوی دیگر، کشور محل تاخت و تاز جاسوسان روسی، انگلیسی و آلمانی بود که به نفع کشور خود تلاش میکردند. بوی جنگی فراگیر و خانمانسوز به مشام میرسید. در این روزهای پرتلاطم و پر التهاب، داستان ما آغاز میشود؛ داستان مردان و زنانی که برای امنیت و بقای خود، مبارزه میکنند و چهره زنی سلحشور و دلاور برجسته میشود، زنی به نام گلاره.