گل شازده کوچولو
داستانهای نوجوانان فارسی - قرن 14
نویسنده در این کتاب با نگاهی به داستان «شازده کوچولو»، نوشته «آنتوان اگزوپری»، داستانی را نوشته است و در این داستان، تصور کرده است که «شازده کوچولو» شبیه اهالی زمین شده و همچون آدمبزرگها منزلت اعداد را درک کرده است. او در داستانش به «گل شازده کوچولو»، پرداخته است و داستانش را اینگونه آغاز کرده است: «هنوز دو ماه هم نگذشته بود اما این طولانیترین زمانی بود که او از محبوبش خبر نداشت. روزبهروز پژمردهتر میشد. گاهی باد دنبالش میآمد اما رز قصد رفتن با او را نداشت، لااقل فعلا قصد همراهی او را نداشت. روزی چندین بار از من زمان را میپرسید وقتی نگاهم میکرد تا پاسخش را بدهم دلم میگرفت...».