نوگرایی اسلامی و مدرنیزم غربی
در این کتاب، سعی شده به این پرسش پاسخ داده شود که مسلمانان در بازخوانش و باز تولید اندیشه خود چه کردهاند؟ و سئوال اصلی این است که "آیا مسلمانان اصولا میباید در باز تولید اندیشه خود تلاش کنند؟ به نحوی که اصول و مبانی ثابت چنان حفظ شود که در درجه نخست بر روش درستی استوار باشد که در نگاه عموم فرهیختگان جامعه اسلامی حرکتی پذیرفتنی تلقی شود و در عین حال حساسیتهای اجتماعی را به نحوی در نظر داشته باشد که بر جریحه دار شدن احساسات مردم نینجامد؟. "مولف در بخشی از کتاب خاطر نشان میکندک "مدرنیته غربی که همان فرهنگ روشنگری و تجربه باوری غربی است به روشنی هر چه تمامتر اعلام کرده و میکند که میخواسته و میخواهد بین خود و دین، گسست معرفت شناختی بزرگی ایجاد کند. از این روی هر گاه هم که بخواهد مصطلاحات قاموس دینی را به کار برد، تلاش میکند که آنها را از مضامین دینی و ایمانیاش تهی کند و محتوای دینی را از آن باز ستاند، یعنی این که حتی وقتی بخواهد زبان دین را هم به کارگیرد، مشاهده میشود که دین را از دین بودن تهی میکند، روش او هم این است که با تاویل دین آن را انسانی میکند و آن را در نظام فکری انسان درمیآورد، به گونهای که با جهان غیب و با آسمان هیچ رابطهای ندارد!".