گلی در مرداب
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر، رمانی است که در آن قصه دختری به نام «نازیلا» روایت میشود که پدری پزشک و مادری پرستار و سرنوشت غریب دارد. این کتاب از جهت عناصر داستاننویسی ممتاز از جهت شیوه نگارش و قلم نویسنده آن در اوج است. در داستان میخوانیم:«ساعت پنج بعدازظهر روز چهاردهم خردادماه 1342 شمسی، دکتر «عمید آرمانی» جراح چهلساله و مشهور گرگان، لباس پوشیده و مشغول بستن کراوات خود در مقابل آینهقدی ایستاده بود که تلفنش به صدا درآمد».