نهال
داستانهای فارسی - قرن 14
داستان «نهال»، قصه مرفه پردردی است که تمام دنیا نیز نمیتواند آرام جانش شود و دریای توفانزده روح و دلش را قرار بخشد. نهال، دختری با آسیبهای روحی شدید، با شنیدن خبر بازگشتش به فرانسه آشفتهتر از قبل میشود. «حامی» پسر عموی نهال تنها حامی اوست، آن لحظه دیدن حامی از همه چیز برایش واجبتر بود. به سمت باشگاه حرکت میکند. در راه تصادف کرده و با حامی تماس میگیرد. «پوریا» دوست حامی پاسخ نهال را میدهد و به سراغ او میرود... . و اینک در گذرگاه سرنوشت تنها عشق میتواند او را آرام کند.