شعلههای ترس
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر، رمانی فارسی است که نگارنده در آن داستان زندگی دختری به نام «رؤیا» را روایت میکند که 14 ساله است و با مادر و ناپدریاش «حبیب آقا» زندگی میکند. این داستان کشمکشهای زندگی این دختر نوجوان را در اجتماع بیان میکند و تلاشهای او برای محافظت از خود را به تصویر میکشد. در بخشی از داستان میخوانیم:«رؤیا از اینکه میدید همه به او تبریک میگویند و به او حسودی میکنند روی پایش بند نبود. او همیشه «احمد» را میدید و در دلش او را تحسین میکرد اما اینکه او را شوهر خود بداند، چیزی نبود که حتی تصورش را بکند».