رقص شاپرکها
داستانهای فارسی - قرن 14
این کتاب، داستانی فارسی در ژانر اجتماعی است. در این داستان، مردی کهنسال که چند سالی است همسرش «نسترن» را از دست داده است، با بیرون آوردن آلبوم قدیمی از گنجه بهمرور خاطراتش میپردازد و در این حین همسرش نسترن را در کنار خودش احساس میکند و با او همکلام میشود... . در بخشی از این داستان میخوانید: «... سکوت میکنم. نگاهش میافتد توی نگاهم، نگاهم را از او میدزدم، خیره میمانم به شاپرکهای زیبا که دیوانهوار و عاشقانه به چراغهای حیاط چسبیدهاند بیآنکه فکر کنند...».