جیرت دان پاشا: قهرمان کوچک (برگرفته از افسانههای فولکلوریک)
افسانههای عامه / افسانهها و قصههای ترکی
در یک روستای دور، پیرزن مهربانی به نام «ننه جیران» با چهار پسر خود زندگی خوب و خوشی میگذراندند. به غیر از کوچکترین پسر او که «جیرت دان»نام داشت، سه پسر دیگر ظاهر عجیب و غریبی داشتند و هر سة آنها از گِل، پشم و مو ساخته شده بودند. روزی از روزها جیرت دان برادرانش را راضی کرد که به دنبال او به جاهای دورتر برای جمع کردن هیزم بروند، در این هنگام بارانی شدید شروع به باریدن کرد و باعث شد برادران جیرت دان روی زمین بیفتند و حالت عادی خود را از دست بدهند. جیرت دان در دام پیرزن بدجنس و پسرش آقا دیو اسیر شد و توانست به شیوهای آنها را نابود کرده و خود را به اهالی ده برساند و برادرانش را نیز به حالت اول برگرداند. مردم نیز به خاطر اینکه از شرّ آن دیو خلاص شده بودند، خوشحال شدند. آنها جشن بزرگی در آنجا برپا کردند و به قهرمان کوچکشان لقب «پادشاه» یعنی «امیر» داده و از آن به بعد او را «جیرت دادن پاشا» صدا کردند. داستان حاضر برای گروه سنی «ب» تهیه شده است.