وقتی سروها برگ میریزند
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر، رمانی ایرانی است که نویسنده در آن از فضاسازی مناسب و دیالوگهای حرکتکننده استفاده کرده است. در این داستان شخصیتها با دیالوگهایشان، افکار و درون خود را نمایان میسازند و خواننده را با اتفاقاتی که برایشان میافتند، همراه میکنند. در داستان میخوانیم: «فرق بزرگی بین آدم و پیانو هست. پیانو را راحت میتوانی بشناسی و مطمئنی که هیچ کار پیشبینیناپذیر از آن سر نمیزند. اگر هزار بار هم نت «می» را بزنی، باز هم نت «می» را برایت میزند. فقط کافی است که درست کوک شده باشد».