تولد ممل
فصل بهار و تولد ممل است. مادر و پدر خانه را برای جشن آماده کرده و مهمانان را دعوت کردهاند. ممل زیر سایة درخت نشسته است. شاپرکی را میبیند و چون قدش کوتاه است روی چهارپایه روی پنجة پا میایستد تا شاپرک را بگیرد. اما ناگهان میافتد و بیهوش میشود. مادر و پدر او را به بیمارستان میبرند. دست او شکسته است و نمیداند چطوری با یک دست هدیهها را باز کند. این کتاب مصور به صورت شعر برای کودکان گروه سنی «الف» و «ب» به نگارش درآمده است.