پدربزرگ قهرمان

پدربزرگ قهرمان

پدربزرگ از بالای بلندی فریاد زد و از مردم خواست تا به پلنگ نزدیک نشوند، زیرا پلنگ تیر خورده و زخمی بود و به آنها حمله می‌کرد، اما کسی صدای پدربزرگ را نشنید. مردم دسته‌دسته و نجواکنان به طرف مزرعه می‌دویدند. عده‌ای از اهالی که به پلنگ نزدیک شده بودند، می‌خواستند هرچه زودتر با بیل و چوب‌دستی پلنگ را از مزرعه بیرون کنند. پلنگ خشمگین بود و اگر کسی او را آزار و اذیت می‌کرد، وحشی‌تر می‌شد، پلنگ به مردم حمله کرد. در این هنگام پدربزرگ از راه رسید و با شجاعت تمام جان اهالی و به خصوص برادرش ـ احمد آقا ـ را نجات داد. اما بعد از این ماجرا و زخمی شدن پایش مجبور شد تا آخر عمر با عصا راه برود. ولی همیشه به دلیل نجات برادرش از مرگ حتمی احساس غرور می‌کرد.

قیمت چاپ: 500 تومان
نویسنده:

سعید فارسی

زبان:

فارسی

رده‌بندی دیویی:

8fa3.62

سال چاپ:

1387

نوبت چاپ:

1

تعداد صفحات:

12

قطع کتاب:

خشتی

نوع جلد:

شومیز

شابک:

9786009032259

محل نشر:

شیراز-فارس - فارس

نوع کتاب:

تالیف