بازگشت
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر، داستانی از سرگذشت خانم معلمی است که خرافهپرستی اطرافیانش برایش مشکلاتی به وجود میآورد. نویسنده این داستان با پرداخت مناسب شخصیتها و توصیف عمیقترین احساسات و افکار آنها و همچنین با بیان دقیق جزئیات صحنهها نگاشته تا خواننده را از ابتدا تا انتهای کتاب با خود همراه سازد. در داستان میخوانیم: «داشتم با مامان جروبحث میکردم که چرا بدون آنکه از من سؤالی بکند و اصلاً ببیند موافقم یا نه با خانواده آقای «ساعدی» قرار گذاشته است. اما او خیلی خونسرد بود و میگفت هنوز اتفاقی نیفتاده است».