چوب سحرآمیز
داستانهای تخیلی
دختری بود که دلش میخواست بداند، وقتی بزرگ شد چهکاره میشود. او به شغلهای معلمی، دکتری، بازیگری، معماری و خیلی شغلهای دیگر فکر کرده بود، اما هیچکدام را نمیخواست. او دوست داشت مانند پری کتاب قصهاش چوب سحرآمیز داشته باشد و آروزی همة مردم را با آن برآورده کند. یک شب پری قصهاش به دیدنش آمد و به او گفت برای پری شدن نیاز به چوب نیست، تو باید قلبی پر از مهر و محبت به انسانها داشته باشی تا بتوانی پری باشی. او با خوشحالی خوابید و تصمیم گرفت مهر و محبتاش را به انسانها زیاد کند. این داستان تخیلی برای کودکان گروه سنی «ب» تهیه شده است.