ماجرای میمونها
داستانهای حیوانات
در این داستان مصور «کلودیا» تمساح بزرگ رودخانه با دهان باز و دندانهای بزرگ آرام به طرف بچه گوریل میرفت. بچه میمونهای شیطان و بازیگوش «مارکو»، «میکل» و «چیکو چیمپو» شاهد ماجرا بودند که به یکباره شروع به داد زدن کردند تا شاید بتوانند بچه گوریل را از خواب بیدار کنند... آنها تصمیم داشتند هر طور که شده، بچه گوریل را نجات دهند... .