دختر نارنج و ترنج
افسانههای عامه / داستانهای کودکان و نوجوانان
کتاب مصوّر حاضر، از مجموعة «قصهای نو، از افسانة...» است که در این مجموعه نویسندة شناخته شدة ادبیات کودک و نوجوان، «محمدرضا یوسفی» افسانههای عامّه و مشهور را به زبانی ساده و روان، برای گروه سنی (ب) و (ج) بازنویسی کرده است. در خلاصة داستان آمده است: در روزگاران دور، پسری به نام «ملکا» از ملک و ملکة سرزمین متولّد شد. سرگرمی ملک و ملکه و اطرافیان، شکار بود. روزی که بزرگ شده بود، ناخواسته تیری به مشک پیرزنی پرتاب کرده و مشک وی شکست. پیرزن با جملة «الهی که دختر مادر نزاییده و پدر ندیده و دشمن شنیده نصیبت شود!» ملکا را نفرین کرد. ملکا ناتوان از فهم نفرین او بیمار شد. پیرزن به قصر آمد تا معنی نفرینش را باز گوید. جملة او مربوط به دختری در کوه قاف به نام «دختر نارنج و ترنج» بود که به دست «دَغادیو» اسیر بود. ملکا برای یافتن دختر راهی کوه قاف شد و به جنگ با دیو پرداخت و از اسرار دختر نارنج و ترنج باخبر شد.