کیمیا
داستانهای فارسی - قرن 14
«کیمیا»، دختر جوان و زیبایی است که برادری به نام «کیارش» دارد. کیمیا و دو دوستش «سپیده» و «الناز» بسیار با هم صمیمی هستند و با یکدیگر به تفریح و گردش میروند. کیارش در این رفتوآمدها الناز را به همسری انتخاب میکند. روزها پشت هم میگذرد تا اینکه پدر کیمیا تصادف میکند؛ این اتفاق تلخ کیمیا را با پسری به نام «سعید» آشنا میکند و عشقی ابدی را برایش رقم میزند و... .