سفر به اعماق عشق
شعر فارسی - قرن 14
این داستان درباره زندگی پسربچهای است که در اوان کودکی پدرش روی ماشین یکی از اهالی روستا کار میکرد و مسافران را از روستا به شهر و از شهر به روستا میبرد. پس از گذشت چند سال که آقا «مهدی» پدر پسرک پول خوبی به دست آورده بود و چند زمین خریده بود بر اثر سانحه رانندگی فوت میکند. از آن روز به بعد رفتار مادر پسر با او تغییر میکند و دایی مادرش هم او را کتک میزند. پس از پایان دوره ابتدایی، دایی مادرش تصمیم میگیرد او را به یزد بفرستد تا کار کند و... .