هزار و یک شب: شبانههای مصری: رندان و طراران و داستانهای دیگر
آوردهاند زمانی «حسام الدین»، والی اسکندریه بود. در زمان والیگری وی سربازی نزد او آمده و از ربوده شدن کیسۀ طلایش شکایت کرد. همان شب، حسامالدین، فرمان داد تا ساکنان کاروانسرا را به نزد او آورند و تا بامداد فردا زندانی کنند. صبح روز بعد، در حالی که وسایل شکنجه آماده شده بود، به محض شروع شکنجه مردی صف حاضران را شکافت و اظهار داشت که من پول این سرباز را ربودهام. سپس شیوۀ چگونگی دزدی کیسۀ طلای سرباز را شرح داد. اما به محض بازگرداندن کیسۀ طلا دوباره آن را ربود و در مقابل جمعیت، خود را به درون دریاچهای انداخت و فرار کرد. کتاب حاضر حاوی داستانهایی از «هزار و یک شب» است که تحت عنوان «شبانههای مصری» گرد آمده است. این داستانها نمایانگر چگونگی استفادۀ حکومت از گروههای تبحکار برای سرکوبی رقیبان خویش است. داستان یاد شده «دزد و والی اسکندریه» نام دارد که نخستین داستان کتاب است.