پسری که فریاد میزد: "آی گرگ!"
داستانهای تخیلی
کتاب مصور حاضر از «مجموعة به تنهایی میخوانم» دربارة دروغگویی و عاقبت آن برای کودکان گروه سنی «ب» و کودکانی است که یادگیری را به تازگی آغازکردهاند. در خلاصة داستان آمده است: «لویی» پسر بازیگوشی است که در کنار کوهستانی زندگی میکند. او هر زمان که موقعیت را مناسب میبیند فریاد میزند: گرگ آمد. دیگران حرف او را باور کرده و فرار میکنند. زمانی که تنها میماند به کارهای مورد علاقه و گاهی خلاف میپردازد. او به این دروغگویی ادامه میدهد تا اینکه دیگر کسی حرف او را باور نمیکند و زمانی که گرگی از آن سوی کوهستان برای گرفتن لویی میآید، لویی جملة گرگ آمد را بیان میکند، اما کسی حرف او را باور نمیکند و بدینصورت لویی و دیگران به دردسر بزرگی میافتند.