قطار بخار کهنه

قطار بخار کهنه

داستان‌های اجتماعی

خانم "بوت" و فرزندانش ـ پوپی و سم ـ در مزرعه‌ی درخت سیب زندگی می‌کنند. یک روز آن‌ها به ایستگاه قدیمی قطار رفتند که اکنون متروکه شده بود. آن روز تمام اهالی برای تمیز و مرتب کردن ایستگاه قدیمی به آن‌جا آمده بودند، پوپی و سم به آقای نقاش کمک کردند و خانم بوت سکو را جارو کشید. در این هنگام صدایی به گوشش رسید؛ یک قطار بخار به ایستگاه آمد. پوپی و سم پدرشان را دیدند که آن روز در کنار راننده‌ی قطار نشسته بود و به او کمک می‌کرد. مادرشان نیز آن روز مامور قطار شد و لباس مخصوص پوشید. سپس همگی سوار قطار شدند و روز خوشی را گذراندند. خانم بوت گفت: "ایستگاه قطار دوباره راه می‌افتد و باز می‌شود. از این پس می‌توانیم در تعطیلات آخر هفته قطارسواری کنیم".

قیمت چاپ: 10,000 تومان
نویسنده:

هیثر ایمری

مترجم:

حسین فتاحی

ناشر:

قدیانی

زبان:

فارسی

رده‌بندی دیویی:

813

سال چاپ:

1400

نوبت چاپ:

7

تعداد صفحات:

16

قطع کتاب:

خشتی

نوع جلد:

شومیز

شابک:

9789645361431

محل نشر:

تهران - تهران

نوع کتاب:

ترجمه