شاهزاده و پسر فقیر
کودکان در این قصه مصور، ماجرای پسر پادشاهی را میخوانند که همراه با پسر خدمتگزار قصر، نزد استاد پیری به آموختن مشغولاند .روزی شاهزاده، پسر خدمتگزار را به فضولی در صندوق وسایل خود متهم میکند و او را از حضور در کلاس درس منع میکند .استاد پیر چند روز بعد شاهزاده را به بهانه استفاده از کتابخانهاش به منزل خود فرا میخواند و او را با عملی غافلگیرنه چنان تادیب میکند که پی به اشتباه خود میبرد و متوجه میشود که عمل پسر خدمتگزار از روی کنجکاوی بوده نه فضولی .در پی آن، شاهزاده از همشاگردی سابق خود تقاضا میکند همچنان در کنار او به تحصیل نزد استاد خردمند ادامه دهد .