قصههای من و بابام: بابای خوب من
روزی خانهی پدر و پسر آتش گرفته بود. آنها اسبابها را به سرعت به حیات میبردند تا در آتش نسوزند. در همین هنگام چشم پسر به کیف مدرسه و دفترهای مشقش افتاد و نمرههای صفری را به یاد آورد که پدرش هنوز آنها را ندیده بود. او از فرصت استفاده کرد و دفترهایش را از پنجره به داخل اتاق انداخت. این داستان تحت عنوان "فرصت مناسب" به همراه چندین داستان دیگر در کتاب حاضر به چاپ رسیده است. این کتاب ترجمه و بازپرداخت کتابی تصویری است که قهرمان داستانهای آن پدری میانسال و پسرک ناقلای هشت ـ نه سالهاند. مهر و شادی و طنز، خمیرمایهی داستانهای زندگی این دو قهرمان است. عناوین برخی از داستانها عبارتاند از: بازی ساحلی، پسر گمشده، جشن تولد، همسایهی وحشتناک، قهر و آشتی کودکانه، راه رفتن در خواب، جنگ دریایی، و نامهی ماهیها.